مادران گذشته...
 
ایران اسلامی

 عکس اول را در آورد: این پسر اولم محسن است.

عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است، دوسال با محسن تفاوت سنی داشت.

 

عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم.. سرش را بالا آورد، دید شانه های امام(ره) دارد می لرزد..امام(ره) گریه اش گرفته بود...

فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:

چهارتا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم…

 

 

حرف خودم: ما به این مملکت به شهدا بدهکاریم،تورو خدا وطن پرست باشید.توروخدا، خدا پرست باشین

ما مجانی و راحت رتبه 14 تولید علم در جهان نشدیم

بیاید کم نیاریم،بیاید منحرف نشیم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:, :: 4 بعد از ظهر
امیروووو

درباره وبلاگ


وبلاگی برای یاداشت های من و انچه من به آن علاقه مند هستم.خوش آمدید.
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 34
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 34
بازدید کل : 12602
تعداد مطالب : 77
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1

با اين دکمه کاري نداشته باشيد!!